نتایج جستجو برای عبارت :

کسی که از کفار تنش لرزان شود، تقیّه نکرده است

✨✨ انَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا (40 - توبه)⚡️ کسی که از کفار تنش لرزان شود، تقیّه نکرده است.
✅ 3- اگر همسری دارید که کفر در اعتقادات دارد، هرگز بسیاری از کارهای معنوی خود را در پیش او ظاهر نکنید، چون اگر ظاهر کنید و آسیب ببینید خدا تکلیفی برای کمک به شما در این زمان ندارد، باید در نزد او تقیّه کنید.
تقیّه بر سه اصل استوار است:
(الف) سکوت: سعی کنید همسر شما از افکار شما چیزی
نیمه‌شب دیشب دلم هوای پاییز رو کرد!
چشمام سنگین شده بود ولی ظاهرا خودکارم هنوز رو کاغذ می‌رقصید و خسته نشده بود!
 
آبان و یک برگ درخت
زمین چشم به راه است
یک راه پر از باد
در امتداد تنه‌ی سخت
آن طرف‌تر به موازات راه
منم و صبر و هراس
چشم‌های تاریک خویش را
می‌فرستم پی آن شاخه‌ی برگ
می‌دوانم رویش
می‌رسم بر سر برگ
برگ لرزان استمنم و برگ و حواس
منم و برگ و دو چشم
برگ، لرزان پر ترس
پلک‌های چشم را
می‌کوبم بر برگ
برگ می‌زارد، می‌شود خواهش
من ولی چ
دولت انگلیس شخصى را اجیر کرده بود تا در بازار کرمانشاه به انگلیس فحش و ناسزا بدهد، تا بدین وسیله دشمن‌هاى انگلیس را بشناسد و از کارهاى آن‌ها مطلع گردد و اسرار دشمنان خود را کشف کند. آرى، کفار تا به این درجه براى کار خود فکر مى کنند!
(در محضر بهجت ۱۸۹)
کیا کفار سے جہاد صرف میدان جنگ میں فوج کی ذمہ داری ہے ہماری کوئی ذمہ داری نہیں؟؟؟
جی نہیں ـــ میدان جنگ میں لڑنا تو جہاد کی اقسام میں سے صرف ایک قسم ہے ہر ہر میدان میں کفار کے خلاف لڑا جاسکتا ہے مثلاً *سودی بینکنگ* کا بائیکاٹ کرکے بھی یہود ونصاریٰ کے خلاف جہاد کیا جاسکتا. *امپورٹڈ* چیزوں کی خریداری بند کرکے بھی جہاد کیا جاسکتا ہے بالخصوص وہ اشیاء جو براہ راست اسرائیلی یا امریکی ہیں جیسے *ایپل* کی مصنوعات...تو جہاد کا کام صرف فوج پر نه چھوڑئیے سب ا
فصل سوم : همکلاسی
داشت از ترس وا می رفت و با مظلومیتی که دل آدم را آتش می زد، گفت: من فقط یه گدا هستم بخدا هیچ کاری نکرده ام و ...که حرفش را قطع کردم و گفتم: نترس عزیزم من دانشجو هستم، الانم داشتم میرفتم دانشگاه. گفت: خب چکار من داری؟ از کجا منو میشناسی؟ 
گفتم: متانت من فهیمه هستم منو یادته؟ همکلاسی دوران دبیرستان. فهیمه عباسی، یادت اومد؟ متانت چه بلایی سرت اومده؟ چرا اینجوری شدی؟ چشم خمارش را به زحمت باز تر کرد و خیره شد به صورتم و آرام دست لرزان و
«٢٨»لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ‌ الْکافِرِینَ‌ أَوْلِیاءَ مِنْ‌ دُونِ‌ الْمُؤْمِنِینَ‌ وَ مَنْ‌ یَفْعَلْ‌ ذلِکَ‌ فَلَیْسَ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌ فِی شَیْ‌ءٍ إِلاّ أَنْ‌ تَتَّقُوا مِنْهُمْ‌ تُقاةً‌ وَ یُحَذِّرُکُمُ‌ اللّهُ‌ نَفْسَهُ‌ وَ إِلَى اللّهِ‌ الْمَصِیرُ نباید اهل ایمان،بجاى مؤمنان،کافران را دوست و سرپرست خود برگزینند و هرکس چنین کند نزد خدا هیچ ارزشى ندارد،مگر آنکه از کفّار پروا و تقیّه کنید(و به خاطر هدف‌هاى مهم‌تر،
نقل گفتاری از آیت الله بهجت: 
«کارما به این جا رسیده که با داشتن قرآن، زیر بار کفار می رویم. خدا لعنت کند به کسانی که با رشوه خواری، کفار را بر بلاد اسلامی مسلط و مسلمانان را تسلیم بهایم و درندگان کردند. چه رشوه ای که یکی بدهند و هزار بگیرند؟ .... آیا ناچاریم که با آن ها هم پیمان شویم؟ آیا بزرگان و مشایخ ما مسلمانان از روی ناچاری جنین کاری کردند؟ ما مسلمانان با این که چنین گنجی (قرآن) را داریم، گویا نداریم و از دست داده ایم  .... سنی ها قرآن را کالعد
#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\
 
«١٦١»إِنَّ‌ الَّذِینَ‌ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ‌ کُفّارٌ أُولئِکَ‌ عَلَیْهِمْ‌ لَعْنَةُ‌ اللّهِ‌ وَ الْمَلائِکَةِ‌ وَ النّاسِ‌ أَجْمَعِینَ‌ همانا کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند،لعنت خدا و فرشتگان و مردم،همگى بر آنها خ
دوستی با کفار از منظر قرآنخداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم میفرماید:" لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فی‏ شَیْ‏ء" 1 یعنی: مؤمنان نباید کافران را به جاى اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند؛ و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه‏اى با خدا نیست‏. مرحوم علامه طباطبایی قدس الله سره در تفسیر این آیه شریفه می فرماید که: « کلمه اولیا جمع کلمه" ولى" است، که از ما
دوستی با کفار از منظر قرآنخداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم میفرماید:" لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فی‏ شَیْ‏ء" 1 یعنی: مؤمنان نباید کافران را به جاى اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند؛ و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه‏اى با خدا نیست‏. مرحوم علامه طباطبایی قدس الله سره در تفسیر این آیه شریفه می فرماید که: « کلمه اولیا جمع کلمه" ولى" است، که از ما
«١٣»قَدْ کانَ‌ لَکُمْ‌ آیَةٌ‌ فِی فِئَتَیْنِ‌ الْتَقَتا فِئَةٌ‌ تُقاتِلُ‌ فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ وَ أُخْرى‌ کافِرَةٌ‌ یَرَوْنَهُمْ‌ مِثْلَیْهِمْ‌ رَأْیَ‌ الْعَیْنِ‌ وَ اللّهُ‌ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ‌ مَنْ‌ یَشاءُ إِنَّ‌ فِی ذلِکَ‌ لَعِبْرَةً‌ لِأُولِی الْأَبْصارِ به یقین در دو گروهى که(در جنگ بدر)با هم روبرو شدند،براى شما نشانه(و درس عبرتى)بود.گروهى در راه خدا نبرد مى‌کردند و گروه دیگر که کافر بودند(در راه شیطان و هوس خود.)
چاخان‌های عطار نیشابوری در کتاب تذکرة الاولیاء (قسمت اول)
عطار نیشابوری از بزرگان صوفیه و بت‌های آنان است که در مقابل مکتب اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته و عادت عجیبی در داستان‌سرایی و ساختن خزعبلات عجیب و غریب برای معجزه‌سازی برای اقطاب صوفیه دارد و این مهملات را به خصوص در کتاب تذکرة الاولیاء جمع‌آوری کرده است. او پس از ترکیب صنعتی و سنتی می‌نویسد:
نقلست که وقتی لشکر اسلام در روم ضعیف شده بود (یعنی بیش از دو قرن قبل از تولد بایزید بسطا
... پس اگر دیدیم مومنین عزت ندارند بلکه ذلیل اندو از نظر شعور و فرهنگ و اقتصاد و تمدن و قدرت نظامی،کفار بر آن ها برتری و بالایی دارند،باید یقین کنیم که ایمانمان عوضی است و اسلام را وارونه به ما فهمانده اند.
کتاب حسین وارث آدم 
صفحه ۲۸۹
لِیَمیزَ اللَّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ یَجْعَلَ الْخَبیثَ بَعْضَهُ عَلى‏ بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمیعاً فَیَجْعَلَهُ فی‏ جَهَنَّمَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (37)
 تا خدا، ناپاک را از پاک جدا کند، و ناپاکها را روى یکدیگر نهد و همه را متراکم کند؛ آنگاه در جهنم قرار دهد. اینان همان زیانکارانند.


98/10/28
حجت الاسلام غلامرضا قاسمیان در برنامه تلوزیونی جهان آرا در شبکه افق سیما در پی شهادت حاج قاسم سلیمانی گفت:
تشبیه جمع شدن کفار به متراکم
ما چو عقابان می‌آییم، نه همچون کفتران لرزان. چو عقابان می‌نشینیم، چو عقابان برمی‌خیزیم. هرگز نهراسیده‌ایم، هرگز نمی‌هراسیم، چرا که هراس طعمه‌ی ماست. چرا که ما آزادیم، ما برادران حلقه‌ی ابدی روح. ما بالاتر از روح، ما رفیقان خدا. ما در خدا برخاسته‌ایم و زین پس تمام پیرامون ما، تمام جهان با ما برخواهد خاست. ما را رنج را زیسته‌ایم و رنج را خندیده‌ایم و در تاریک‌ترین شبان به شعف رقصیده‌ایم. رنج با ما به پوچی خود خندیده است و به شکوه و لطف ب
ما چو عقابان می‌آییم، نه همچون کفتران لرزان. چو عقابان می‌نشینیم، چو عقابان برمی‌خیزیم. هرگز نهراسیده‌ایم، هرگز نمی‌هراسیم، چرا که هراس طعمه‌ی ماست. چرا که ما آزادیم، ما برادران حلقه‌ی ابدی روح. ما بالاتر از روح، ما رفیقان خدا. ما در خدا برخاسته‌ایم و زین پس تمام پیرامون ما، تمام جهان با ما برخواهد خاست. ما رنج را زیسته‌ایم و رنج را خندیده‌ایم و در تاریک‌ترین شبان به شعف رقصیده‌ایم. رنج با ما به پوچی خود خندیده است و به شکوه و لطف بی‌
❓چرا کافر، نجس است از نظرِ اسلام؟ 
پاسخ
➕ معنایِ کفر: کافر کسی است که یک یا چند حقیقتِ اعتقادی یا ضرورتِ دینی رو انکار میکنه. مثلا خدا یا نبوت یا قیامتو از بیخ قبول نداره. یا یکی از ادیانِ آسمانی رو قبول داره اما برخی از ضروریاتِ همون دین مثلِ نماز، روزه یا حجاب رو عالمانه و عامدانه انکار میکنه.
➕ معنایِ نجس: شخص یا شیئی که "ظاهراً" یا "باطناً" ناپاک و  فاقدِ طهارته اصطلاحا نجس نامیده میشه. نجاستِ ظاهری مثلِ خون، ادرار، مدفوع، منی، مردار، سگ،
لِیَمیزَ اللَّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ یَجْعَلَ الْخَبیثَ بَعْضَهُ عَلى‏ بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمیعاً فَیَجْعَلَهُ فی‏ جَهَنَّمَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (37)
 تا خدا، ناپاک را از پاک جدا کند، و ناپاکها را روى یکدیگر نهد و همه را متراکم کند؛ آنگاه در جهنم قرار دهد. اینان همان زیانکارانند.


98/10/28
حجت الاسلام غلامرضا قاسمیان در برنامه تلوزیونی جهان آرا در شبکه افق سیما در پی شهادت حاج قاسم سلیمانی گفت:
تشبیه جمع شدن کفار به متراکم
خسته‌ام...
الان که دارم این متن را می‌نویسم تو گویی کوهی همچون دماوند بر دوش می‌کشم...
 
آن‌قدر خسته که می‌خواهم برای چند ثانیه هم که شده از درون و بیرون خالی باشم. چه کنم که این آرزو خیلی دور از دسترس به نظر میرسد...
آرزویِ رهایی برای چند ثانیه...خوشحالم که هنوز طعم رها بودن را فراموش نکرده‌ام...
اما دل‌لرزان... نکند روزی بیاید که رهایی گم شود در میان گمشده‌هایم.... 
از چه خسته شده‌ام؟!از نبودن‌هایت؟!... از بودن‌هایِ موقت؟!... از شادی‌هایِ موق
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی
خاک بر سر ترین مسلمانان افرادی هستند که در قرآن آیات جهاد و شهادت و عدم پیروی از کفار را میخوانند و میدانند خداوند.جز عزت برای مسلمانان نخواسته است
باز هم در انگلستان به پیرزنی که جز به ذلت مسلمانان و در مرحله بعد به فلاکت انداختن ایرانیان به چیز دیگری نمی اندیشد خدمت میکنند
 
 
در سوره انعام(آیه 147) به پیامبر ماموریت داده می شود تا سخنی را به کفار و معاندان بگوید، «فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ...»؛ ای پیغمبر اگر تو را تکذیب کردند، بگو...» این مخاطب، دیگر مومن و مسلمان نیست بلکه تکذیب کنندگان رسالت پیغمبر خاتم هستند، شاید به ذهن برسد که در این مکالمه مناسب است که با تکذیب کنندگان، درباره غضب الهی و سوء عاقبت آنها و گرفتاریشان سخن گفته شود، ولی آیه اینگونه نیست: «فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ واسِعَهٍ
«فَلَمَّا سَأَلَهُ الْکُفَّار أَنْ یُرِیَهُمْ انْشِقَاق الْقَمَرِ وَ قَدْ بَانَ لِخَدِیجَةَ حَمْلُهَا بِفَاطِمَةَ وَ ظَهَرَ ، قَالَتْ خَدِیجَةُ: وَا خَیْبَةَ مَنْ کَذَّبَ مُحَمَّداً وَ هُوَ خَیْرُ رَسُولٍ وَ نَبِیٍّ، فَنَادَتْ فَاطِمَةُ مِنْ بَطْنِهَا: یَا أُمَّاهْ لَا تَحْزَنِی وَ لاَ تَرهَبی‏ فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ أَبِی، فَلَمَّا تَمَّتْ أَیَّامُ حَمْلِهَا وَ انْقَضَی وَضَعَتْ فَاطِمَةَ فَأَشْرَقَ بِنُورِ وَجْهِهَا الْفَضَا
✨ ‌به نام امید شب های تار... ✨
چه سخت است شب ها را تا صبح گریستن...چه سخت است، نصف شب با صدای شلیک، پریدن...◼چه سخت است... که بدانی هم سن و سالی هایت دارند در خانه هایشان، غذاهای خوشمزه میخورند اما تو داری گوشتی که ده سال تاریخ انقضایش گذشته میخوری، چه سخت است!...
چه سخت است که بدانی هم سن و سالی هایت مشغول تفریح و گردش و عشق و حال هستند اما تو اینجا کارَت شده خیره شدن به دربی که باز شود و نمی شود!...چه سخت است...❌ روز ها فحش ناموس شنیدن و دست های بسته و
✨ ‌به نام امید شب های تار... ✨
 
چه سخت است شب ها را تا صبح گریستن...چه سخت است، نصف شب با صدای شلیک، پریدن...◼چه سخت است... که بدانی هم سن و سالی هایت دارند در خانه هایشان، غذاهای خوشمزه میخورند اما تو داری گوشتی که ده سال تاریخ انقضایش گذشته میخوری، چه سخت است!...
چه سخت است که بدانی هم سن و سالی هایت مشغول تفریح و گردش و عشق و حال هستند اما تو اینجا کارَت شده خیره شدن به دربی که باز شود و نمی شود!...چه سخت است...❌ روز ها فحش ناموس شنیدن و دست های بسته
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

















مدیران و سیاسیون و نمایندگان و... .
ما بت شکنانیم و بت قرن شکستیم.
این است همان عهد پر از نور که بستیم ...
 ما صحبتمان روی نف
در سوره انعام(آیه 147) به پیامبر ماموریت داده می شود تا سخنی را به کفار و معاندان بگوید، «فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ...»؛ ای پیغمبر اگر تو را تکذیب کردند، بگو...» این مخاطب، دیگر مومن و مسلمان نیست بلکه تکذیب کنندگان رسالت پیغمبر خاتم هستند، شاید به ذهن برسد که در این مکالمه مناسب است که با تکذیب کنندگان، درباره غضب الهی و سوء عاقبت آنها و گرفتاریشان سخن گفته شود، ولی آیه اینگونه نیست: «فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ واسِعَهٍ
در سوره انعام(آیه 147) به پیامبر ماموریت داده می شود تا سخنی را به کفار و معاندان بگوید، «فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ...»؛ ای پیغمبر اگر تو را تکذیب کردند، بگو...» این مخاطب، دیگر مومن و مسلمان نیست بلکه تکذیب کنندگان رسالت پیغمبر خاتم هستند، شاید به ذهن برسد که در این مکالمه مناسب است که با تکذیب کنندگان، درباره غضب الهی و سوء عاقبت آنها و گرفتاریشان سخن گفته شود، ولی آیه اینگونه نیست: «فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ واسِعَهٍ
در سوره انعام(آیه 147) به پیامبر ماموریت داده می شود تا سخنی را به کفار و معاندان بگوید، «فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ...»؛ ای پیغمبر اگر تو را تکذیب کردند، بگو...» این مخاطب، دیگر مومن و مسلمان نیست بلکه تکذیب کنندگان رسالت پیغمبر خاتم هستند، شاید به ذهن برسد که در این مکالمه مناسب است که با تکذیب کنندگان، درباره غضب الهی و سوء عاقبت آنها و گرفتاریشان سخن گفته شود، ولی آیه اینگونه نیست: «فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ واسِعَهٍ
این که شب ترسناکی بود در آن شکی نیست.
بدنم می‌لزید. انگار وجودم در هم می‌پیچید و گره می‌خورد. میخواستی بازش کنی کل نخ می‌گسست و دوباره به نخی دیگر از وجودم گره، کور میکرد.
هر ازگاهی سایه ای از کنارم رد می‌شد یا سوسکی روی میزم راه می‌رفت. توهم هایی که نمی‌شود نامشان را توهم گذاشت.
با دستان لرزان و انگشتان یخ زده صفحه ها را رد می‌کردم. تا جایی که می‌شد قوز کرده بودم. با تمام سرعت، و بی کیفیت ترین حالت، و حواس پرت ترین چشم هایی که تا آن زمان دا
تو را میان درختان سکوتدر رهگذر شاخه های لرزان پیر افراتو را به اسمت صدا کردم:باران.
 
صدای بادمیان سرمای پیچیده در تنمجنگل را مه گرفتهو از دور دست های دور یک قرن پیشمی آید صدای سوت ترنزندگی،قطاریست که در باران می آید.
 
تو را نیافتم دیگرتقدیر،صدای قطاری بود که تو را بردآنکه که در باران آمده بود،باران را با خود برد.
 
هزاران سال بعدخواهد روئیداز تن من پیچکی پای یک افرای گمشده که باز همچنان تشنه شنیدن نام توست:باران....
 
 
نگاه نوکران حتماً به دستان کریمان استنگاه ما شب قاسم، فقط سمت حسن جان استدل نوکر به مولا خوش، دل مولا ... نمی دانمکسی که فکر مولا نیست وقت مرگ نالان استدلیل اشک این شب ها، عزیز حضرت زهرابیا امشب در این هیئت که حالا وقت باران استبیا که قاسمت امشب رجز مثل تو می خواندبیا که قاسمت امشب شبیه رعد و طوفان استعسل می بارد از لب های این شیرِ حسن زادهبه دورش دشمنش ترسیده و از ترس لرزان است
تقویم شیعه
تتمه ذی القعده
صلح حدیبیه
در سال ششم هجرت در ماه ذی القعده پیامبر صلی الله علیه و آله برای اعمال عمره قصد مکه فرمودند. تعداد مسلمانان همراه با آن حضرت ۱۲۲۰ یا ۴۰۰ نفر بودند، و برای قربانی ۷۰ شتر به همراه خود بردند. آنان از مسجد شجره احرام بستند، و در یک منزلی مکه در محلی به نام حدیبیه بر سر چاهی توقف نمودند. آب چاه به اندک زمانی تمام شد و چون به آن حضرت خبر دادند، به معجزه نبوت آب چاه آن قدر زیاد شد که مثل چشمه می‌جوشید. کفار از حرکت ب
اندکی جابجا شد تا نورِ چراغِ پارک به کاغدِ کهنه‌ای که بارها و بارها خوانده و تا شده، رمقی تازه دهد، کلمه‌به‌کلمه‌اش را از بَر بود، پتوی نرمی که امروز از دیوار مهربانی آن سوی خیابان نصیبش شده بود را به دورِ خود پیچید، انحنای نیمکتِ سنگی و سردِ پارک با دردِ کمرِ پیرمرد آشنا بود، کاغذِ لرزان را میان دو دست نگه داشت «پدر، متأسفم، دیشب باز با فرهاد سرِ زندگیت اینجا با ما و بچه‌ها دعوا شد، می‌گفت باید فکرِ آینده و زندگی خودمون باشیم، فکر تربیت
قرآن میگوید اعتماد نکنید به ظالمین. دیدیم در بعضی کشورهای اسلامی یک بیداری ای بوجود آمد، منتها مثل شعله ای که رویش خاکستر بریزند، خاموش شد. چون رکون کردند به آمریکا و رژیم صهیونیستی/ اگر خدای متعال کمکی کرد به یک ملتی و آن ملت قدر ندانستند، کتکش را میخورند، سیلی اش را میخورند/ ملت ما قدر دانست. امام یادمان داد که چکار کنیم و حرکت کردیم. امروز هم راه همین است و جز ایستادگی مقابل شیاطین و کفار راهی وجود ندارد.
در جمع اساتید، قاریان و حافظان سی و ششمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم،فرمودند : قرآن گفته «اشداء علی الکفار»؛ بعضی از ما مسلمانان این را فراموش میکنیم، مثل کسانیکه در کشورهای اسلامی با آمریکا و صهیونیستها ساختند و خون فلسطینیها را لگد کردند و شدند نوکر کفار/ دسته دیگر «رحماء بینهم» را فراموش کردند. سوریه و یمن را ببینید؛ الان یمن 4سال است که بمباران میشود. آن بمباران کننده، بظاهر مسلمان است.
«١١»کَدَأْبِ‌ آلِ‌ فِرْعَوْنَ‌ وَ الَّذِینَ‌ مِنْ‌ قَبْلِهِمْ‌ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأَخَذَهُمُ‌ اللّهُ‌ بِذُنُوبِهِمْ‌ وَ اللّهُ‌ شَدِیدُ الْعِقابِ‌ (شیوه‌ى کفّار)مانند روش فرعونیان و کسانى است که پیش از آنها بودند،آیات مارا تکذیب کردند،پس خداوند آنها را به(کیفر)گناهانشان بگرفت.و خدا سخت کیفر است. پیام‌ها: ١-بعد از بیان کلّیات،بیان نمونه‌ها لازم است
ادامه مطلب
کارگردان: مهرداد خوشبخت
ژانر: تاریخی , عاشقانه
بازیگران: روناک یونسی , شهرزاد کمال زاده، کیکاوس یاکیده، علیرضا کمالی, حسین سلیمانی، محمد ربانی، افشین نخعی، حبیب دهقان نسب و انوشیروان ارجمند
 
خلاصه داستان:
ماجرای مردی است که در ایام صلح حدیبیه از بین کفار گریخته و به پیامبر اسلام پناهنده می‌شود، و حالا همه چشم انتظارند که پیامبر برای حفظ صلح او را به کفار تحویل خواهند داد یا …
ادامه مطلب
چونان بید لرزان و چونان خرسی بعد از خواب زمستانی، گرسنه. با این تب و گلودرد و کسالت وحشتناک، می‌توانم ظرف بشویم و کتلت آماده هم بزنم و در تابه‌ی جیلیز ویلیز کنِ تفلونِ بی‌ریخت بچینم؟آخر تن‌ماهی با گلودرد؟ آخر نودالیت؟ دو وعده آنتی‌بیوتیک را با شکم خالی خورده‌ام. احتمالا مرتبه سوم، خود معده رسما با پیلورش می‌خواباند در گوشم! از شما هم دستور آسان بخواهم احیاناً می‌خواهید کره زمین را در ماهیتابه خرد کنم و بگذارم بپزد یا سرخ شود :| 
بعدنوش
⁦✍️⁩پیامبران چیزی اختراع نکرده اند و به بشر کمکی نکرده اند؟
انسان دارای دو بعد است؛جسمانی و روحانی پیامبران برای تکامل بعد معنوی انسان فرستاده شده اند.
بعضی از پیامبران به اقتضای زمان دست به اختراعاتی زده اند مانند ریسندگی حضرت ادریس اما هدف از مبعوث شدن پیامبران چیز دیگریست.
حدیث پیامبر (ص):به راستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده ام. 
پیامبران برای اتصال انسان به خدا و پیاده کردن قوانین الهی و رساندن پیام خداوند آمده ان
 
یک وقت هایی هست آدم راضی میشود به هر آنچه پیش می آید، پیش آمده؛
یک وقت هایی عقل و منطقش با آنچه پیش آمده همراه است، اما دلش نه؛
این وقت ها تنها به حکم راضی میشود، به امر...
خودش هم خوب میداند سختی این رضایت به حکم را، میداند سختی حرکت خلاف میل دل را، میداند... میفهمد...
میداند که آدم ها و دلهایشان چقدر لرزان اند، وگرنه نمیگفت من عَشَقَ و کَتَمَ... مات شهیدا
اصلا همین که میداند سختی این کار را، آرام میکند دل ناآرام را...
 
 
*توهین ممنوع*
  سوره_اسراء آیه ۵۳
 وَ قُل لِعبادی یَقوُلوا الَّتی هِیَ اَحسَنُ اِنَّ الشَّیطانَ یَنزَغُ بَینَهُم اِنَّ الشَّیطانَ کانَ لِلانسانِ عَدُوّا مُبینا
و به بندگانم بگو سخنی گویند که نیکوتر است، چرا که شیطان(با سخنان ناموزون) میان آنان فتنه و فساد می‌کند. همانا شیطان همواره برای انسان، دشمنی آشکار بوده است.
 تفسیر_و_توضیح
این آیه روش برخورد و صحبت با مخالفان را بیان می‌کند. چرا که هر اندازه دین و منطق اسلام قوی باشد ولی رفتار صحیح
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلا
 لرزش پیدا کردن دستها یکی از مشکلات بسیار رایج می باشد.
که اشخاص بزرگسال را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.
رایج ترین علت دست های لرزان موقعیتی می باشد.که به اسم لرزش اساسی شناخته می شود.به واسطه اختلال در رویکرد معمولی مختلف اتفاق می‌افتد.از دیگر علت‌های دست‌های لرزان می توان به موقعیت پزشکی.مانند پرکاری تیروئید، اختلالات در مخچه و بیماری  هانتینگتون  اشاره کرد.دارودرمانی استرسعوارض جانبی دارو به صورت ویژه بعضی از داروهای آسم.
بعضی از دارو
اندکی جابجا شد تا نورِ چراغِ پارک به کاغدِ کهنه‌ای که بارها و بارها خوانده و تا شده، رمقی تازه دهد، کلمه‌به‌کلمه‌اش را از بَر بود، پتوی نرمی که امروز از دیوار مهربانی آن سوی خیابان نصیبش شده بود را به دورِ خود پیچید، انحنای نیمکتِ سنگی و سردِ پارک با دردِ کمرِ پیرمرد آشنا بود، کاغذِ لرزان را میان دو دست نگه داشت «پدر، متأسفم، دیشب باز با فرهاد سرِ زندگیت اینجا با ما و بچه‌ها دعوا شد، می‌گفت باید فکرِ آینده و زندگی خودمون باشیم، فکر تربیت
«٢٩»قُلْ‌ إِنْ‌ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ‌ أَوْ تُبْدُوهُ‌ یَعْلَمْهُ‌ اللّهُ‌ وَ یَعْلَمُ‌ ما فِی السَّماواتِ‌ وَ ما فِی الْأَرْضِ‌ وَ اللّهُ‌ عَلى‌ کُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ بگو:اگر آنچه در سینه‌ها دارید پنهان سازید یا آشکارش نمایید،خداوند آن را مى‌داند و(نیز)آنچه را در آسمان‌ها و آنچه را در زمین است مى‌داند و خدا بر هر چیز تواناست. نکته‌ها: آمدن این آیه به دنبال آیه‌ى تقیّه،شاید اشاره به این باشد که مبادا به اسم تقیّه،با
تلفن همراه پیرمردی که در اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد.
به زحمت، تلفن را با دستهای لرزان از جیبش در آورد..
هرچه تلفن را در مقابل صورتش، عقب و جلو برد، نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند. رو به من کرد و گفت: ببخشید ، چی نوشته؟ .
گفتم:  همه چیزم  ..
پیرمرد با وجدی کودکانه گفت: الو سلام عزیزم …
دستش را جلوی تلفن گرفت و با صدای آرام و شادی مضاعف به من گفت:
همسرم است…
عاشق شدن آسان است آنقدر که همه انسانها توان تجربه کردن آن را دارند.
مهم عاشق ماندن اس
راهی برای تنفس کعبهبه مناسبت تولد قهرمانان کربلا1. عن النبی (صلی الله علیه و آله): #«حُسَیْنٌ‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ‏ حُسَیْن»‏   حسین از من است و من از حسین۲. صحبت از مردی بود که بیشتر عمرش را در زندان گذارنده بود بطوری که از بدو تولد تا سن پنجاه سالگی 30 درصد بیرون از زندان و 70درصد بقیه در زندان بسر برده بود، حال به چه دلیل کاری ندارم.این داستان شبیه داستان خانه کعبه است، چنانکه با بررسی احوال این خانه از موقعی که به دست حضرت آدم علیه السلام
وقتی دوست داره ادای آدمایی رو دربیاره که نیستو نمی دونی اینو چه جوری باید بهش بگی 
وقتی می خواد گمت کنه و تو رو هم مثل بار بزنه کنار بقیه 
وقتی فکر می کنی شایدم تو همیشه اشتباه فکر کردی 
وقتی خوبیاش یادت نمیره 
وقتی وقتی زورش زیاده 
وقتی برای همه چی اینقدر زورش زیاده 
چرا باید آدم کسی رو دوست داشته باشه؟ 
آخدا ... قلبم درد می کنه 
بهم توانی بده که بتونم از خودم و این نور لرزون توی دستم که به من و او و روزهای رفته مون و لحظه های باشکوه روشنمون مرب
دستان لرزان خود را تو تشت می‌برد و پارچه را بیشتر چنگ میزند. بخار هوا دیوانه‌وار از دهانش خارج می‌شود. صدای وحشناک برخورد دندان‌هایش در سکوت سرد شب طنین انداخته است. زیر لب می‌گوید: باید پاکش کنم... باید برود.... باید...
و سفت‌تر به پارچه‌چنگ میز‌ند. تقریبا نیمه عریان است. پارچه‌ای که در دست دارد، تنها دارایی اوست. تنها لباسی که تا آخر عمر خواهد داشت. زیر لب می‌گوید: چرا پاک نمی‌شود... باید پاکش کنم...باید..
ادامه مطلب
من برای خداحافظی آمده بودمبرای آغازی بی پایاننه برای نبش قبر خاطرات مردهتو اما...بوی تواز پشت پنجره می‌آمدو تکان پرده توریدست‌های لرزان تو رالو می‌دادمن برایت دست تکان دادمو تو شایداز پشت پرده توری سفیدبرای تنهایی‌ام گریه کردیلرزش شانه‌های سایه‌اتتو رالو می‌داد. 
و ار این ببان پبداست.که مراد باسلام در این روایت شریف معنی اخص انست که همان ایمان باشد زبرا اسلام و ایمان مانندلفظ  فقیر و مسکین است که اذا اجتمعا افتر قاو اذا افترقا  اجتمعاو نیز از ذیل روایت پیداست که مقصود اصلی و هدف کلی از این روایت تشوبق مومنین و مسلمین است وبعمل و اینکه اسلام حقیقیقتی بدون عمل صورت نپذیردو اعمال  نیکو فرخنده اسلامست که معرف واقعی اسلامو مسلمین میباشد چنانکه اعمال پلید. و ناشایست کفار و منافقین معرف کفر و نفاق انها است
«١١٩»إِنّا أَرْسَلْناکَ‌ بِالْحَقِّ‌ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لا تُسْئَلُ‌ عَنْ‌ أَصْحابِ‌ الْجَحِیمِ‌ 
(اى رسول!)ما ترا به حقّ‌ فرستادیم تا بشارتگر و بیم‌دهنده باشى و تو مسئول(گمراه شدن)دوزخیان(و جهنّم رفتن آنان)نیستى. 
نکته‌ها: 
اى رسول گرامى! به توقّعات نابجاى کفّار توجّه نکن.آنان هرکدام توقّع دارند اوراق متعدّدى از آیات برایشان نازل شود؛ «بَلْ‌ یُرِیدُ کُلُّ‌ امْرِئٍ‌ مِنْهُمْ‌ أَنْ‌ یُؤْتى‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً‌» ١در حال
پیرمرد یک نوار داشت که هروقت دلش پر میشد و تنهایی اش سر می‌رفت، به آن گوش می‌داد. یک شب که خسته بود، نوار را گذاشت توی دستگاه اما با دست لرزانش به جای دکمه ی پخش، دکمه ی ضبطش را زد و با این فکر که اول نوار خالی است، بی اعتنا رفت سراغ خودش. آخر شب هم نوار را فراموش کرد و از خستگی خوابش برد.
صبح که بیدار شد فهمید با دست خودش چه کرده. نوار را گذاشت. دید صدایی نیست جز راه رفتنش، تنهایی غذا خوردنش، مسواک زدنش... و سکوتش. پیرمرد  سکوت خودش را ضبط کرده بود.
پیرمرد یک نوار داشت که هروقت دلش پر میشد و تنهایی اش سر می‌رفت، به آن گوش می‌داد. یک شب که خسته بود، نوار را گذاشت توی دستگاه اما با دست لرزانش به جای کلید پخش، کلید ضبطش را زد و با این فکر که اول نوار خالی است، بی اعتنا رفت سراغ خودش. آخر شب هم نوار را فراموش کرد و از خستگی خوابش برد.
صبح که بیدار شد فهمید با دست خودش چه کرده. نوار را گذاشت. دید صدایی نیست جز راه رفتنش، تنهایی غذا خوردنش، مسواک زدنش... و سکوتش. پیرمرد  سکوت خودش را ضبط کرده بود. و ح
‍♂ نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود
پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار رافردا اعدام کنید 
نجار آن شب نتوانست بخوابد ...
همسر نجار گفت :                             مانند هر شب بخواب ...    پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار "
کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید ...
صبح صدای پای سربازان را شنید...چهره اش دگرگون شد و با نا امیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که د
پریشان و عرق کرده از خواب پرید.نفس نفس می‌زد.دستانش را بالا می‌آورد و سراسیمه به آنها نگاه می‌کرد.با دستانش صورتش را لمس می‌کرد.هنوز زنده است؟
رو به بچه هایش کرد.آنها هم نگران به او نگاه می‌کردند.با صدایی لرزان گفت:«چرا هر چی داد می‌زدم نجاتم نمی‌دادید؟چرا نمی‌شنیدید صدامو؟»
ادامه مطلب
من هی میگم از حاملگی مثل سگ میترسم و ایشون هی یادآور میشن که از هر چی بترسی سرت میاد. بعد میگم خبالا نترسم سرم نمیاد؟ میفرمان که نه عب نداره بترس ولی بیان نکن. من میگم بیان نکردن ریسک بارداری رو کاهش میده؟ اسپرما بفهمن تو همچین کفری رو بیان میکنی گازانبری حمله میکنن؟ میگن چرا خفه نمیشی؟ چرا قانع نمیشی؟ میگم والا شما شروع کردین! ایشون پشتشون رو میکنن و احتمالا این مدل ترس رو درک نمی‌کنن. و من همچنان از بچه نداشتن و نخواستن و نشدن و نبودن و امثا
نسیمی حیات‌بخش وزیدن گرفته است که بشارت باران با خود دارد. باد قطرات آب را از دورترین نقاط دریاهای دور گرد می‌آورد و موج بر می‌انگیزاند. تلاطم دریا اکنون خبر از طوفانی نزدیک دارد، طوفانی که در جهان وارونه‌ی جهل و ظلم و استکبار انقلاب خواهد کرد و کفار و مستکبرین را که به‌ناحق حاکمیت یافته‌اند به زیر خواهد کشید و صالحین و مستضعفین را وارث زمین خواهد ساخت. 
 خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد....- آهای، آقا پسر!پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:- شما خدا هستید؟- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!- آهان، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید.
پیرمرد یک نوار داشت که هروقت دلش پر میشد و تنهایی اش سر می‌رفت، به آن گوش می‌داد. یک شب که خسته بود، نوار را گذاشت توی دستگاه اما با دست لرزانش به جای کلید پخش، کلید ضبطش را زد و با این فکر که اول نوار خالی است، بی اعتنا رفت سراغ خودش. آخر شب هم نوار را فراموش کرد و از خستگی خوابش برد.
پیرمرد صبح که بیدار شد فهمید با دست خودش چه کرده. نوار را گذاشت. دید صدایی نیست جز راه رفتنش، تنهایی غذا خوردنش، مسواک زدنش... و سکوتش. پیرمرد  سکوت خودش را ضبط کرده
همین حالا که استکان چای داغ را گذاشته ام روی فرش، و به بخارش نگاه می کنم به سرم می زند امروز قرار نبود چای داغی کنار دستم باشد و به بخارش نگاه کنم. از تقریبا 24 ساعت گذشته حرف می زنم. چرا تقریبا چون دیشب این وقت تازه داشتم امضاهای آخر را پای پرونده می زدم و برگه ی ترخیص می گرفتم و هنوز تمام نشده بود ساعت 10:15 دقیقه.
ترسیده بودم از تنهایی، کی؟! وقتی که با وجود درد زیاد بعد بیست دقیقه که گردنم را پایین گرفته بودم که صورتم جز فیلم ها و لایوهای تماشاگره
در سوره انعام(آیه 147) به پیامبر ماموریت داده می شود تا سخنی را به کفار و معاندان بگوید، «فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ...»؛ ای پیغمبر اگر تو را تکذیب کردند، بگو...» این مخاطب، دیگر مومن و مسلمان نیست بلکه تکذیب کنندگان رسالت پیغمبر خاتم هستند، شاید به ذهن برسد که در این مکالمه مناسب است که با تکذیب کنندگان، درباره غضب الهی و سوء عاقبت آنها و گرفتاریشان سخن گفته شود، ولی آیه اینگونه نیست: «فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ واسِعَهٍ
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:
برادری نکردن مسلمانان با کفار، سبب عزت اسلام و مسلمان‌ها در دنیا و آخرتشان است. در غیر این صورت، آنها آقا بالاسر ما می‌شوند و ما را اغفال و مغلوب خود نموده و با مال خودمان، ما را به استعباد و نوکری می‌کشانند.
  در محضر بهجت، ج۲، ص۷۳
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدس‌سره✅ @bahjat_ir
تمام زندگی امانگار،عشقی که از پهلوی من چکه چکه می ریزد بر سرزمین های فراموشی!
 
کنار قرمزی هزاران خاطره عشق،
چه رنجی دارد رنگ خاکستری تنهایی‌‌‌!
با من بمان!بی من نرو!با من بیا!می خواهم  در شب بوسه های چشمانت پنهانی دستان سحر را با عریانی خورشید عشق پیوند زنمو دیگر،هیچ از خواب لرزان آهوان عاشق نیایم بیرون!
اگرچه پاییز لانه کرده در افکار شعرهایم من از جنس بهارانم هنوز!می خواهم تا حومه های اردیبهشت زنده باشم!یادت هست،تو باران را دوست داشتیم
 لرزش پیدا کردن دستها یکی از مشکلات بسیار رایج می باشد.
که اشخاص بزرگسال را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.
رایج ترین علت دست های لرزان موقعیتی می باشد.که به اسم لرزش اساسی شناخته می شود.به واسطه اختلال در رویکرد معمولی مختلف اتفاق می‌افتد.از دیگر علت‌های دست‌های لرزان می توان به موقعیت پزشکی.مانند پرکاری تیروئید، اختلالات در مخچه و بیماری  هانتینگتون  اشاره کرد.دارودرمانی استرسعوارض جانبی دارو به صورت ویژه بعضی از داروهای آسم.
بعضی از دارو
یکی از بچه هامون هست که اسمش قابلیت فامیلی شدن داره(مثلا مثل حسن که میتونه حسنی شه) و همینطور اسم و فامیلش برای من یکی یکم گیج کنندسمثلا وقتی اسمشو میشنوم اول فکر میکنم خب این اسمش بود یا فامیلیش
خلاصه اینکه وقتی گاها بهش پیام میدم صدبار پیام رو میخونم که وقت خدایی نکرده به اسمش "ی" اضاف نکرده باشم و صداش نزده باشم اونجوری
بسیاری از مردم کتاب "شاهزاده کوچولو " را می شناسند. اما شاید همه ندانند که او خلبان جنگی بود و با نازیها جنگید و کشته شد. او تجربه های حیرت آور خود را در مجموعه ای به نام لبخند گردآوری کرده است. در یکی از خاطراتش می نویسد: او را اسیر کردند و به زندان انداختند او که از روی رفتارهای خشونت آمیز نگهبانان حدس زده بود که روز بعد اعدامش خواهند کرد مینویسد :مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل بشدت نگران بودم. جیبهایم را گشتم تا شاید سیگاری پی
 لرزش پیدا کردن دستها یکی از مشکلات بسیار رایج می باشد.
که اشخاص بزرگسال را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.
رایج ترین علت دست های لرزان موقعیتی می باشد.که به اسم لرزش اساسی شناخته می شود.به واسطه اختلال در رویکرد معمولی مختلف اتفاق می‌افتد.از دیگر علت‌های دست‌های لرزان می توان به موقعیت پزشکی.مانند پرکاری تیروئید، اختلالات در مخچه و بیماری  هانتینگتون  اشاره کرد.دارودرمانی استرسعوارض جانبی دارو به صورت ویژه بعضی از داروهای آسم.
بعضی از دارو
شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. 
پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد. 
در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش، نداشته‌هایش را از خدا طلب می‌کرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود، انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد در حالی‌ که یک جفت کفش
تقویم شیعه
چهارم شوال
جنگ حنین
در این روز در سال ۸ هجری قمری بعد از ۱۵ روز از فتح مکه، غزوه حنین به وقوع پیوست. تعداد لشکر اسلام ۱۲ هزار نفر از مکه و ده هزار نفر از مدینه بودند. در این جنگ چهار نفر شهید شدند، و تعداد مقتولین از کفار را بیشتر از ۳۰۰ نفر نوشته‌اند. یکی از موارد فرار ابو بکر و عمر در همین جنگ بوده است تاریخ این جنگ را ماه رمضان، و ۳ و ۱۰ و ۱۱ شوال هم نقل کرده‌اند.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۰۵
قدم میزنم
باید برگردم اما راه برگشت را نمیدانم
باید برگردم اینجا جای من نیست
هوایش، هوای من نیست
رنگ آسمانش، رنگ دل من نیست
قدم میزنم در کوچه پس کوچه های عشق
در خیابان های یک طرفه که هزار بار رفته ام ولی ته همه آنها بن بست است
باید برگردم
اگر نه، فکر و خیال ها مرا به جنونی میرسانند که یک شب راس ساعت 7 خودم را در میدان شهر به دار میکشم
خیال دست هایم لای گیسوانت
خیال لرزان شالت قرمزت، مثل قلب قرم..... نه نه .. قلب من سیاه شده ...
دیگر خیال قلب قرمز را نم
از افراط و تفریط در بیان بپرهیزید. شما ملاحظه کنید در قرآن وقتی درباره‌ی
مثلاً فرض کنید کفّار و مخالفین پیغمبر یک مطلبی را بیان میکند، بعد
میگوید: وَلکِنَّ اَکثَرَهُم یَجهَلون؛ نمیگوید «و لکنّهم یجهلون»،
میگوید: اَکثَرَهُم یَجهَلون، یعنی یک عدّه‌ای هم در بینشان هستند که محکوم
به این حکم نیستند. این جور نباشد که شما به طور قاطع یک مجموعه را نفی
کنید یا اِشکالی بر آنها وارد کنید؛ در حالی که ممکن است بعضی از اینها
مشمول این اِشکال شماها ن
دیوار آجری بود و سوراخ‌های بسیار داشت و سگ، آلت خود را حریصانه در سوراخ‌های سیمانیِ بین آجرها فرو می‌کرد و از درد، ناله می‌زد و از لذت، نفس‌نفس می‌زد. درد و لذت، ناله و اصرار. با خود گفتم که بیش از این نمی‌تواند دوام بیاورد، نفس‌های پر از هوسش صدای خس‌خسِ دلهره‌آوری به خود گرفته بود.ترسیدم،گفتم سگ...با پوزه‌ای باز و پاهایی لرزان سوی من نگاه کرد آلتش آخته و خونین در سوراخ پنهان بودگفتم سگ... تو را چه شده است؟ دمی آرام‌گیر. سگ‌ با چشم‌
دیوار آجری بود و سوراخ‌های بسیار داشت و سگ، آلت خود را حریصانه در سوراخ‌های سیمانیِ بین آجرها فرو می‌کرد و از درد، ناله می‌زد و از لذت، نفس‌نفس می‌زد. درد و لذت، ناله و اصرار. با خود گفتم که بیش از این نمی‌تواند دوام بیاورد، نفس‌های پر از هوسش صدای خس‌خسِ دلهره‌آوری به خود گرفته بود.ترسیدم،گفتم سگ...با پوزه‌ای باز و پاهایی لرزان سوی من نگاه کرد آلتش آخته و خونین در سوراخ پنهان بودگفتم سگ... تو را چه شده است؟ دمی آرام‌گیر. سگ‌ با چشم‌
میرسی آرام با نسیم صبابا چشمان سیاه گیسوان رها
 
عشق افسونگر روح شعله وریمی آیی که مرا با خودت ببری
 
روح مشترکیم یارا در دو بدنمن لبهای توام تو ترانه ی من
 
ما دو سار غریب جایی در قفسیمهم پیمان شده ایم تا ب هم برسیم
 
دو فنجان عشق باران بارانسکوت شب ایوان ایوان
 
دل عاشق لرزان لرزان
 
ب هم نزدیک شدیم آرام  
چراغان کرد خانه را عشق
 
گلی رویید بهار آمدگلستان کرد خانه را عشق

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا
شما از چهار راه ولیعصر تا میدان انقلاب را برای یافتن یک ابزار کالیگرافی پیاده گز نکرده اید و همان راه را برای ادامه ی جستجو پیاده برنگشته اید و وقتی پیدا نکرده اید در اینترنت به جستجو نپرداخته اید و بعدش متوجه نشده اید که همان بسته هایی که نشانت می داده اند زیر برچسب توضیحات، دقیقا زیر برچسب چیزی بوده که دنبالش بوده اید. شما قیمت های مختلف آن ابزار را ندیده اید و نمیدانید که ندانستن این که کدام مغازه قیمتش پایین تر بود تا مستقیم بروید همان م
اندکی جابجا شد تا نورِ چراغِ پارک به کاغدِ کهنه‌ای که بارها و بارها خوانده و تا شده، رمقی تازه دهد، کلمه‌به‌کلمه‌اش را از بَر بود، پتوی نرمی که امروز از دیوار مهربانی آن سوی خیابان نصیبش شده بود را به دورِ خود پیچید، انحنای نیمکتِ سنگی و سردِ پارک با دردِ کمرِ پیرمرد آشنا بود، کاغذِ لرزان را میان دو دست نگه داشت «پدر، متأسفم، دیشب باز با فرهاد سرِ زندگیت اینجا با ما و بچه‌ها دعوا شد، می‌گفت باید فکرِ آینده و زندگی خودمون باشیم، فکر تربیت
در نامه مشهور مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی به آیه الله میرزای شیرازی مرجع شیعیان جهان آمده است:
 "بانک؛ می‌دانی بانک چیست؟
بانک عبارت از این است که زمام ملت را یک جا به دست دشمنان اسلام داده و مسلمانان را بنده آنها نموده و سلطنت و آقایی کفار بر آنها را بپذیرند." 
چند روز قبل معاون اول رئیس جمهور ضمن بازدید از مناطق سیلزده در سخنانی گفت:
"کشوری که این همه ثروت دارد دستش را برای کمک دراز نمی‌کند"
ادامه مطلب
 
 
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری...نامه ای دارم من...
که بدستش بدهی...داخل کوچه که رفتی...
درب سوم از چپ...خانه عشق من است...
درب چوبی که به رویش با تیغ...شعری از من...
اینچنین حک شده است..."برسرت گرهمه عالم بسرم جمع شوند"
"نتوان برد هوای تو برون از سر ما"...خواستی در بزنی...
رمز بین من و او چنین می باشد..
"تق تق تق".."تق تق تق".."تق تق تق"
 
بعداز آن لحظه که در کوبیدی...
سرخود بالا کن...وبه روی دیوار...
نقش یک پنجره را پیدا کن...پشت آن پنجره چشمان تری خواهی دید..
که به د
ارتفاعات گیلان
"من...بعد از هزار سال تمام حتی/ باز روزی مرده‌ام به خانه باز خواهد گشت/ تو از این تنبوره‌زنان توی کوچه نترس / نمی‌گذارم شب‌های ساکت پاییزی / از هول‌وولای لرزان باد بترسی...! / هر کجا که باشم / باز کفن بر شانه از اشتباه مرگ می‌گذرم / می‌آیم مشق‌های عقب‌مانده تو را می‌نویسم / پتوی چهار خانه خودم را تا زیر چانه‌ات بالا می‌کشم / وبعد...یک طوری پرده را کنار می‌زنم / که باد از شمارش مردگان بی گورش / نفهمد که یکی را کم دارد!" سیدعلی صالح
 
 
هم اکنون ورود خودمو به دنیای لینوکس به خودم تبریک میگم!
Zorin ته گرافیکه بی دین!!
فعلا آزمایشی ریختم ببینم دنیا دست کیه و اول کاری بلندگوها از کار افتاده:/
البته این نسخه کاربران کمتری داره و در نتیجه واسه مشکلات پیش آمده سخته جواب پیدا کردن ؛
آخرش باید برم سمت همون اوبونتو ، زوبونتو ، لوبونتو !!! 
اینا اسم آخه؟ 
کی ستفاده کرده لینوکس؟ نصیحتی؟پندی؟
چشمان و دست و دلم گرمِ کارِ خویش
فکرم اسیرو گرفتارِ زار خویش
مثلِ غریبه ها شده ام با نگاهِ خود
در جستجوی ذرّه ای از اعتبار خویش
درمانده ای میان زمین و هوا منم
معتاد چشم مست تو اکنون خمار خویش
آتش کشیده ام همه ی هستی ام ، سپس
دادم بدست باد تمام غبار خویش
هستم اگرچه بظاهر میان شهر
چون سایه در مجاز مدار حصار خویش
از آدمی که خروش است و ادّعا
نشنیده ام بجز از افتخار خویش
گفتند حق طلبیم و شنیده ام
وقت عمل ندیده یکی از هزار خویش
پایان گرفته زندگی و راه
شرکت اطلس کوشا نماینده AEG
بی اغراق نیست اگر بگوییم یکی از برترین و بزرگترین شرکت های ابزار ایران شرکت اطلس کوشا نمایندگی AEG آلمان می باشد. این مجموعه نه تنها نمایندگی شرکت فوق می باشد بلکه نماینده بسیاری شرکت های دیگر بزرگ دنیا نیز می باشد. این شرکت پیشرو در طراحی انواع ابزار آلات برقی و شارژی می باشد. یرخی از محصولات بسیار پرفروش این مجموعه دریل AEG ، فارسی بر AEG ، اره عمود بر AEG ، سنباده لرزان AEG و بسیاری محصولات دیگر می باشد.
 
[caption id="attachment_12404"
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است یک خوارجی جنگوجوی  را نزد علی علیه السلام اوردند او روبه حضرت علی علیه السلام کرد .گفت علی  صلواته الله علیه واله والسلم گف یاعلی تقوا داشته باش- علی علیه السلام با روح باز انرا پذیرفت  درحالیکه معاویه العنت الله علیه به مردم گفت هرکس به من بگوید تقوا داشته باش گردن اش رامیزنم جنگ حضرت علی علیه السلام- برای مومنین رحمت  وبرای کفار ایستاده شده از  ذات حسد ونفرت وکینه  باطل انتقام الهی است چون عظمت حضرت
اولین کتابی بود که از آقای نادر ابراهیمی می خوندم ، فکر کنم نثرشون رو خیلی دوست دارم . شیرین می‌نویسند . و جناب صدرالمتالهین ، ملا صدرای شیرازی ، چقدر به موقع با شما آشنا شدم ، در چشم های پاکتون نگاه کردم و از قلبتون، جواب سوالمو گرفتم ^_^ 
" علیرغمِ شرایط، جنگیدن ، جنگ است ، و در متنِ جهل به‌دنبال علم رفتن‌، علم است ، و در سرزمین کفّار مسلمان ماندن ، مسلمانی‌ست" نمی‌دونستم چه بخشی رو اینجا بنویسم ، همه‌ی کتاب زیبا بود ، جمله‌ی بالا هم ، جزئی
سلام همراهان گرامی 
مدتی بود وبلاگ را به روز نکرده بودم و مطالب جدید در زمینه های حقوق بانکی اعم از رای دادگاه و بخشنامه های جدید بانک مرکزی و نظریات حقوقی در طرح و پیگیری دعاوی علیه بانکها در وبلاگ منتشر نکرده بودم اما در کانال دعاوی بانکی در تلگرام در خدمت هموطنان بودم زین پس سعی میکنم همزمان با انتشار مطالب در تلگرام در وبلاگ هم مطالب منعکس گردد
ارادتمند _حمیدرضا یوسفی نژاد
اولین کتابی بود که از آقای نادر ابراهیمی می خوندم ، فکر کنم نثرشون رو خیلی دوست دارم . شیرین می‌نویسند . و جناب صدرالمتالهین ، ملا صدرای شیرازی ، چقدر به موقع با شما آشنا شدم ، در چشم های پاکتون نگاه کردم و از قلبتون، جواب سوالمو گرفتم ^_^ 
" علیرغمِ شرایط، جنگیدن ، جنگ است ، و در متنِ جهل به‌دنبال علم رفتن‌، علم است ، و در سرزمین کفّار مسلمان ماندن ، مسلمانی‌ست" نمی‌دونستم چه بخشی رو اینجا بنویسم ، همه‌ی کتاب زیبا بود ، جمله‌ی بالا هم ، جزئی
.باسمه تعالی
احکام اسلامی
ربا
غزل۴
گفتند که این بهره ی بانکی است ربا نیست
به به چه کلامی ، که از آن هیچ ابا نیست
مردم همه درگیر ربا گشته به یک نحو
احسنت به این شیوه ی تدبیر، گدا نیست
با نام خدا، دین خدا، محو نمودند
بگذار کنند هر چه توانند ، بها نیست
در وقت مناجات، اسیر دل خویشند
به به چه حالی و هوایی که خدا نیست
در وقت عبادت،همگی فکر ریایند
به به چه حالی و صلاتی،که صفا نیست
در راه و روش،مشی غلط پیش گرفتند
از حقه و هر حیله گری هیچ ابا نیست
جمعی ز
این شب‌ها و روزهایی که خیلی وقت نیست از خانواده فاصله گرفتم و زیاد دلتنگ می‌شم همش چیزهایی رو به خودم یادآوری می‌کنم که از قبل برای تحمل این شرایط آماده کرده بودم.یکی از چیزهایی که بهم کمک می‌کنه آهنگی که بخاطر چند بیت خاصش تقریبا هر شب می‌شنومش، امیدوارم تهش هم راهم همین‌ قدر روشن باشه :)
کِی به اندک بادی اقیانوس لرزان می‌شود؟
کوه کِی با یک خراش ساده ویران می‌شود؟
عاشق رفتن کِی از رفتن پشیمان می‌شود؟
لینک
لبریز از حرف که نه، لبریز از بروز احساساتم. دوست دارم حس های درونی ام را که شاید خیلی هم عمیق نباشد را با جملات یا شعر های جگرسوز با دیگران به اشتراک بگذارم. اگر کانال تلگرامم شلوغ تر بود یا نه همین کانال بود اما تلگرام را پاک نکرده بودم. یا اینستاگرام و.. را پاک نکرده بودم الان توی یکی دو تا از آن تریبون های غم، مثلا می‌نوشتم: "یاد عبور ماه از آن کافه ها به خیر/ از یاد رفت قصه‌ی ما، یاد ما به خیر" یا چه میدانم آهنگی را استوری می‌کردم که می‌خواند
اولین کتابی بود که از آقای نادر ابراهیمی می خوندم ، فکر کنم نثرشون رو خیلی دوست دارم . شیرین می‌نویسند . و جناب صدرالمتالهین ، ملا صدرای شیرازی ، چقدر به موقع با شما آشنا شدم ، در چشم های پاکتون نگاه کردم و از قلبتون، جواب سوالمو گرفتم ^_^ 
" علیرغمِ شرایط، جنگیدن ، جنگ است ، و در متنِ جهل به‌دنبال علم رفتن‌، علم است ، و در سرزمین کفّار مسلمان ماندن ، مسلمانی‌ست" نمی‌دونستم چه بخشی رو اینجا بنویسم ، همه‌ی کتاب زیبا بود ، جمله‌ی بالا هم ، جزئی
⭕️ بازگشتِ مردگان

یکی از حوادث مهم در هنگام ظهور، موضوع رجعت است که یکی از عقاید مسلّم شیعه می‌باشد.
امام صادق می‌فرمایند:
«از ما نیست کسی که به رجعت ما ایمان نداشته باشد.»
(بحارالانوار، ج٥٣، ص ٩٢)
رجعت در لغت به معنای بازگشت است و در فرهنگ دینی، عبارت است از بازگشت امامان معصوم و گروهی از مؤمنان خالص و کفار و منافقان به دنیا. در ادبیات دینی برای مفهوم رجعت، از واژه‌هایی مانند «کَرَة» و «اوبة» نیز استفاده شده است.
 
در آیات و روایات فراوا
مغموم نشسته بود رو صندلی داغ اتوبوس و داشت با گوشیش ور می رفت . نگاهش منتظر بود . میدونستم دردش چیه . گفتم دلخوری از این که چرا فلانی پیگیر نیست؟ گفت آره....
گفتم پس یه جورایی انگار تو فقط براش یه گزینه هستی !
صورتش گرفته تر شد و آره ی دوم رو زیرتر و لرزان گفت ...
گفتم : پس تو حق نداری کسی رو که براش گزینه ای بیشتر نیستی به اولویتت تبدیل کنی :)
.
.
.
دیدم که settle تر شد...
میدونین چیه ؟ به عقیده ی من آدم ها لیاقت ارتباطی شون رو خودشون تعیین میکنن . حالا تو بشین
 
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ
 وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ
 
 
 
درسی که یزید به آدم آموخت
این بودکه هرگز
درسودای باطل خویش آفتاب  آزادی وحق را نتوان خاموش کرد
یزیدبه  آدمیان این درس را آموخت که
تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف
 
 
 و یزید که ادب طلب وتمنا  نمی دانست 
 حسین را به مصالحه ی با باطل خود فرا خواندواور
چه بی ریا آمدم به قلب عاشق توباورم شد حرف های به ظاهر صادق تو
چه پر غرور می روی از این دل شکستهانگار عهدی نبستی با این عاشق خستهانگار عهدی نبستی با این عاشق خسته
جنگل چشمات هواش چه سرده ، هر نگاه تو حدیث دردهرفتنت دیگه شده مسلم ، اما دل هنوز باور نکرده
نکنه رنجیدی از من ، بگو تقصیرم چیهیا که دل به دیگری دادی ، بگو اون کیهنکنه که از حقیقت ، تو می خوای فرار کنیبری و یک بار دیگه ، منو بی قرار کنیبری و یک بار دیگه ، منو بی قرار کنیجنگل چشمات هواش چه س
شعر فریدون مشیری در ستایش ابن سینا (بازتاب نفس صبحدمان)
حجت الحق، شرف الملک، امام الحکما»...
هر چه خواهند، بخوانند و بنامند تو را
تو، همان نادره دانای جهان
بوعلی سینایی
،گوهری «در صدف کون و مکان» یکتایی
تو همانی که در آغاز جوانی،
 یک روزبس که آموخته بودی، گفتی:
« ـ علم کو؟
اینک مَرد!»
شوقِ دانستن در جانِ تو غوغا می‌کرد!
علم در پیش تو، زانو می‌زد!
سر فرو می‌آورد
در اتاقی دل‌گیر،
پای شمعی لرزان
جان مشتاق تو در بوته دانش چه کشید
تا در آن این همه خ
امام صادق ع  فرمود هر که در باره بگوید انچه دو چشمش دیده ودو گوشش شنیده پس او از کسانی استکه خدای عزوجل در باره انها فرموده همانا انانکه دوست دارندفراوان یا فاش شود فحشا در باره انان که ایمان اورده اندایشانرا است  عذابی وردناک سوره نور ایه 18  شرح مجلسی ره گوید مقصود اینستکه مورد ایه تنهابهتان نیست بلکه شامل حقی هم که دبده و شنبده است مبشود  داودبن سرحان گوید از حضرت صادق ع ار غیبت پرسیدم که چیست  فرموداینستکه در باره برادرت در دین او بگو یی
از برق چشمان تو من شارژ می شوم، باخت های سنگین زندگی ام با برد تمام می شود. از بس که چشمان تو مثل رود پاک بوده اند ،این سال ها با آب پشت بغض های تو در فکر احیای رودخانه ها بوده اند.گفتم به روزگار نزدیک بین که چشمان تو توربین نیست، برق می خواهد از دولت بخت خویش طلب کند.از پارسال تا به امسال چه آب هایی که در خم شراب نریخته اند، چه کلاه هایی که از سرها، چه سرهایی که از تن ها بر نداشته اند،  چه عکس هایی که از رخ یار من به اخم تصویر نکرده اند، چه کمرهایی
شیخ عبّاس مصباح‌زاده روحانی و منجّم معاصر زادۀ 1311‌هـ.ش است که اکنون روزگار کهنسالی را در ویرجینیای آمریکا می‌گذراند. روش او در استخراج تقویم نجومی، به‌ویژه روزها و ساعات قمر در عقرب، بر پایۀ دایرة البروج قدیم است که از دید اساتید چیره‌دست نجوم نادرست می‌باشد.برخی می‌گویند وی در سالیان دراز تقویم‌نویسی گاه‌ و بی‌گاه پیشبینهای درستی داشته است.
مصباح‌زاده در تقویم نجومی 1398 برای ماههای جمادی اوّل و جمادی دوم 1441 پیشبینیهایی کرده که با
وقتی به دنیا اومدم توی بیمارستان زردی داشتم و خونم عوض شد و تا سال ها عوارض مثل جوش های عفونی ... همون موقع تولد شکل جمجمه ای سرم بود که توی شش ماهگی عمل کرده ام و هنوز جایی عمل جراحی روی سرم هست و بهمین خاطر سر درد دارم زیاد ... توی همون ماه اول مشخص شد که عفونتی توی سر غضروف لگن های هر دو تا پام هست با درمان یکی ش خوب شد اما اون یکی نه خوب نشد ...  از سال 84 تا 89 هفت بار عمل کرده ام روی پای چپم اما بهتر نشد بلکه بدتر هم شد و زانوی چپ م ایراد پیدا کرد !!!! و
آدمی که خوشی نکرده باشد با یه مقدار صدای بلند موزیک و رقص، با بوی عطرهای جورواجور سردرد می گیرد. خوشی برایش مثل سم می شود و آزاردهنده. هر چند خود نیز طعم خوب خوش بودن را حس می کند. 
خوشی کردن را باید بلد بود. باید آنقدر تکرار کرد تا روشش را یاد گرفت. 
خرس خیاط لذت بردن را یاد نگرفته است. چون لذتی را ندیده است. خرس خیاط درست کردن قهوه ترک را هم بلد نیست. چون تا کنون ندیده است. لذت و هیجان بانجی جامپینگ را هم درک نمی کند و می ترسد چون هیچ وقت تجربه نک
بسم الله الرحمن الرحیم
امروزه همانهایی که در دوران امام علی (ع) به نفاق و قتل دست می زدند به خدا قسم همانهایی هستند که آشکارا ظلم می کنند و دست به قتل و نفاق میزنند و نام حقوق بشر به سنه شان میچسبانند : آآیاااا نمی بینید که چگونه آمریکا (ترامپ و امثال او) در یمن دست به کشتار کودکان و ضعفا میزنند؟

 همچن اسرائیل و فرانسه داعش را پرورش میدهند؟
 معاویه در زمان خودش چه کار ها میکرد؟ مگر همین حق خوری ها و خیانت هارا انجام نمیداد؟

 یا در میانمار همچن
 زن، سرم را روی یک‌پاش گذاشته، خم شده و انگشت‌هاش را لای موهام یله داده به جست‌وجو. کف دستش هنوز عطر زردچوبه‌ی دیشب را می‌دهد که سخاوت‌مندانه، مشت کرده‌ و ریخته‌بود روی میگوها. منِ قدردانِ بودن‌اش، خوش‌خوشک و لرزان در آینه‌ی پشت شانه‌ام، چشم‌ها را خمار کرده‌ام و خط‌ِ پلک تازه‌ای را تمرین می‌کنم. مطابق دستورالعمل: از انحنای بیرون به سمت برگی چشم. زن میان شخم‌زدن‌هاش، به زخمه‌ی صورتیِ زیر موهام که می‌رسد پوسته‌ی نازک ملتهب‌ام ر
نوشتن درباره ی این ها خیلی... احمقانه است. اما من می گویم. از تمام احساساتم می نویسم. از تمام آن 30 دقیقه های روزانه که نفسم می گیرد اما ادامه می دهم. از تمام آن کارهایی که باید روزانه انجام دهم تا ترسم بریزد. باید بگویم. باید بنویسم و این بار را از روی دوشم بردارم. باید بنویسم و خجالت درباره ی این موضوع را تمام کنم. باید با بیماریم دوست باشم. اگر دوستش داشته باشم او هم دمش را می گذارد روی کولش و می رود سراغ یکی دیگر تا قوی بودن را به او هم یاد بدهد. مر
تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ (سوره مسد / آیه ۲)ترجمه: بریده باد دستان ابولهب و مرگ بر او باد
عجیب اینکه بجز قریب ۲۵ پیامبر که بنا بر حدیثی از قول اباذر غفاری تعداد آن‌ها ۱۲۴۰۰۰ نفر می‌باشند نامی از انبیاء علیهم السلام در قرآن دیده نمی‌شود هم چنانکه از اسامی اصحاب و یاران پیامبر اکرم (ص) که ده‌ها آیه در مدح و ستایش از آنهاست و یا کفار و مشرکین معاند اسلام خبری نیست. و جالب‌تر اینکه تنها شخصی از دشمنان آن حضرت که نام او در قرآن برده شده و

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها